علت اختلال ( سبب شناسی):
یکی از مشکلات آموزشی دانش آموزان با ناتوانائیهای ویژه یادگیری که از هوشبهر طبیعی و حتی بالاتر از طبیعی و حواس بینایی و شنوایی سالمی برخوردارند، ناتوانی در نوشتن املای صحیح کلمات با حروف همصدا مانند ( س، ص، ث) و ( ز، ض، ظ، ذ) است که اکثر دانش آموزان دوره ابتدایی در کاربرد این حروف به نحو صحیح با مشکل مواجه می شوند. با توجه به این نکته که هر یک از ناتوائیهای یادگیری یک درمان ویژه و علت خاصی را در بر می گیرند، لذا باید در اصلاح غلطهای املایی به سه نکته اساسی توجه نمود:
مشکلات شایع دانش آموزان دوره ابتدایی در املا عبارت است از:
1- هنگام املا کلمات یا حروف را جا می اندازند. به عنوان مثال پلاک را لاک می نویسند.
2- در نوشتن املای بسیار کند و آهسته عمل می کنند، به طوری که از دیگر دانش آموزان عقب می مانند.
3- حروفی را اشتباهی به جای حرف دیگر به کار می برند، این اشکال در حروفی که از نظر فضایی کمی شبیه به هم هستند وجود دارد. مانند: (( ب، پ، ت، ث)) به طور مثال چای را جای و توپ را توت می نویسند.
4- در هنگام املا، کلمات را به صورت معکوس یا آینه نویسی به کار می برند. به عنوان نمونه دور را رور می نویسند.
5- کلمات را همان گونه که تلفظ می کنند می نویسند. به عنوان مثال، صبح را سپ و قفل را قلف می نویسند. ( تاثیر لهجه های محلی)
6- در نوشتن املای کلمات با حروف همصدا با مشکل مواجه می شوند. برای مثال صابون را به صورت سابون می نویسند.
در زمینه درمان و توانبخشی مشکلات یادگیری دانش آموزان، زمانی موفق خواهیم بود که عوامل ایجاد کننده ناتوانی یادگیری را بشناسیم و بر اساس آن اقدام به اصلاح اختلال یادگیری کنیم.
گرگ، گلاگر و آناستازیو ( 1993) ناتوائیهای یادگیری را در دو حیطه در روند رشد ( تحول) و در روند تحصیل طبقه بندی می نمایند و معتقدند که ناتوانائیهای یادگیری در روند رشد بر مهارتهای لازم کودک در یادگیری موضوعات درسی ( خواندن، نوشتن، ریاضی) تاثیر می گذارند. به عنوان مثال برای موفقیت در املای کلمات با حروف همصدا باید از نظر بینایی، مهارتهای حرکتی، گفتار، حافظه بینایی، ادراک بینایی، انگیزه و توجه لازم و مناسب برخوردار بود. ناتوائیهای یادگیری در روند رشد شامل نواقص و اختلالاتی در توجه، ادراکات بینایی، شنوایی، حرکتی، حافظه، تفکر و زبان است و اگر این اختلالات در سنین پایین درمان نشود در یادگیری کودک در زمینه موضوعات درسی در سالهای بعد به تنهایی و یا به صورت مرکب دخیل خواهد بود.
در سبب شناسی غلطهای املایی کلمات با حروف همصدا، باید عوامل ذیل را مد نظر قرار داشت:
1- اولین گام، بررسی وضعیت بینایی دانش آموز است، که جهت ارزیابی می توان به یک اپتومتریست ( بینایی سنج) ارجاع نمود.
2- ارزیابی مهارتهای حرکتی ظریف دانش آموز نیز باید مد نظر باشد، زیرا در بعضی از مواقع بر اثر شیوه نوشتن نامناسب، غلطهای املایی زیاد می شود، در نتیجه باید در زمینه طرز صحیح قرار گرفتن مداد بین انگشتان، وضعیت نشستن و قرار گرفتن کاغذ مقابل دانش آموز، تمرینات مربوط به هماهنگی چشم و دست و آموزش خط، اقدامات لازم به عمل آید.
3- بررسی وضعیت اندام گفتاری دانش آموز نیز لازم است. از عوامل دیگری که باعث غلطهای املایی می شود اختلال تلفظ است. به عنوان مثال، دانش آموزی که سیب را تیپ تلفظ می کند در املا نیز همین طور عمل می نماید. بنابراین در درمان باید کودک را به آسیب شناس گفتار و زبان ( گفتار درمان) معرفی و پس از آن برای اصلاح غلط املایی اقدام کرد.
4- بررسی حافظه بینایی دانش آموز نیز از اهمیت لازم برخوردار است. یکی از علل اصلی ناتوانی در املای صحیح کلمات با حروف همصدا مربوط به ضعف در حافظه بینایی دانش آموز است. اکثر این کودکان نمی توانند آنچه را که از تک تک حروف یا ترتیب توالی آنها از طریق دیدن به خاطر سپرده اند حفظ کنند. این دانش آموزان در ذخیره سازی و اندوزش کلمه دیده شده برای بازیافت دیداری بعدی با اشکال روبرو هستند.
5- ادراک بینایی نیز نقش مهمی را در یادگیری خواندن و نوشتن بازی می کند. تعدادی از دانش آموزان در تمریناتی که مربوط به این فرآیند است با مشکل مواجه می شوند. به عنوان نمونه دانش آموز نمی تواند بین کلماتی مانند حوادث، حوادس، هوادس و هوادث تفاوت بگذارد.
6- تعدادی از کودکان ناتوان در یادگیری نیز در پیوند دادن صدا و نماد نوشتاری دارای مشکل هستند و نمی توانند صداهایی را که می شنوند به نماد مناسب آن تبدیل نمایند که علت آن می تواند ناشی از ضعف در حافظه شنیداری، تشخیص و تمیز شنیداری و حافظه بینایی باشد.
7- نبودن انگیزه و عدم توجه و دقت کافی، باعث می شود که دانش آموز در راه یادگیری تلاشی نکند و در نتیجه با شکستهای تحصیلی مواجه شود. بسیاری از متخصصان، بی توجهی را یکی از مهمترین علل ناتوانی یادگیری قلمداد می کنند، زیرا برای آنکه شخصی بتواند مطلبی را فرا گیرد، باید به آن توجه کند و هر چه توجه به مطلبی بیشتر باشد، یادگیری مطلوبتر می شود.
ج) شدت و عمق اختلال:
جولی داکرل و جان مک شین ( 1993) مشکلات یادگیری را به صورتهای ( خفیف، متوسط و شدید) توصیف کرده اند و معتقدند که مشکل یادگیری کودک می تواند اختصاصی ( مانند زمانی که کودک در انجام برخی از تکایف خاص مانند املا در انجام برخی از تکالیف خاص مانند املا با دشواری مواجه شود) یا عمومی ( مانند وقتی که یادگیری کودک در مجموعه ای از تکایف کندتر از حد معمول است) باشد. اگر ناتوانی یادگیری در یک درس خفیف باشد و در همان اوایل مورد شناسایی شوند و با تشخیص به موقع، از ورود آنها به مدارس استثنایی پیشگیری به عمل آید و از همه مهمتر، جلوگیری از تثبیت اختلال یادگیری است.